×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

تنهام...

× salam ,dar morede del haie shekasteie hameie ashegha
×

آدرس وبلاگ من

sareh.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/sarehsasha

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????
× ?????? ???? ???? ?? ???? ????? ????? ??? ????

تا کــي

من تا کــي بــايد بشــينم پاي قــولاي طلائيت مي دوني چــقد گذشـــته از زمون آشـــنائيت مــا تـــاکِي بـايد بخونيم واسه همديگه لالايي کِي مـــيان از ســفرِ دور، روزاي خيلي طلايي من تــــا کِي بايد نخوابم حتي با ستاره چيدن انـــگار از مــــا خــيلي دوره، قصّـه بهم رسيدن آخرين‌وعده‌تو، ديشب، روي‌طاقچمون گذاشتم امّـــــا راســـتش اشـــتياقِ روزِ اوّلـو نداشـــتم اوّلين قولت يادت هست که مي ريم کنار دريا مي خـــورن حســـرتمونو هـمه مـــردمِ دنــــيا يادته‌اون‌روز‌مي‌گفتي‌مي‌شينيم‌باهم تو قايق اِنقَدَردوسم‌داري که‌هي بهم مي‌گي شقايق يادته مي‌گفتي با هم شبا مي ريم زير بارون اِنقَد عاشق که تموم شه قصّه ليلي‌و مجنون يادته روزاي اوّل، دنـيا رو واسم مي خواستي مي‌شه‌تويادت‌نباشه، جونِ‌من‌يادته راستي؟ وعده‌هات روزاي اوّل مــنو برد اون‌ور خورشيد من‌شدم‌اون‌دختري‌که‌واسه‌تو ‌ستاره مي‌چيد تو شدي اون که با اسبش اومد از اون وَر ابرا من‌شدم تشنه‌تشنه، يه‌تابستون‌توي صـحرا گفته بـودي آسمونو مياري مي دي به دستم گفته‌بودي‌که‌پشيمون‌نمي‌شم‌واست‌نشستم گفته بودي با نوازش مي زني موهـامو شونه گفتي عاشــقي اينه که بگــيرم واسـت بهونه يادته مي گفتي تنها، قدرمو خودت مي دوني گفتي که منم نباشم، تو سر‌قولت مي موني گفتي که بايد تموم‌شه خيلي زود درد جدايي گفتي ديوونمي امّــا راس بگو حالا کــــجائي؟ تــو که عاشقم نبودي وعده‌هـــا رو چرا دادي؟ تقصير منه که داشتم به چشات چه اعتمادي پنجره بـــازه و امشب آســمونم بي ستاره‌س خيلي‌دوست‌داره‌بباره‌چش به راه يه اشاره‌س آســــمون بــــايد بــــــيادو بشــينه مث يه داور حق‌بده‌ به‌اون کسي‌که اشتباهاش بوده کمتر تويي که دوسـم نداشتي چرا اومدي سراغم؟ چرا نگذاشتي همونجور بسوزه بي‌تو چراغم؟ اون‌که‌مابهش‌مي‌گيم‌عشق، عزيزم‌نداره‌ريــشه اوني‌روکه‌من‌مي‌خواستم‌گم‌شده‌واسه‌هميشه فهميدم تو اون نبودي، اون به من دروغ نمي گه اون تــوي رويـاش نداره غـير من يه عشـق ديگه نمي ذاره عاشـــقي رو اون واسـه بعدا" و فــردا اون‌مي‌گه‌هرشب‌نباشي‌پيشِ‌ من‌اون شب يلدا امّــا تـو يه گل آوردي با يه عشقي دادي دستم کــه منم به حرمت اون تا حالا واسـت نشستم عـــمر اون گل که تموم شد حرفاي تو هم پريدن رفــتن و بعد دويــــدن به يکــــي ديـگه رســـيدن بعد از اون زدم به عشـــقت رنگ نارنجيِ عـادت تـــا خـــدا نـکرده بـعدا" نـکنم بـه اون حســــادت خلاصــه شــدن فراموش قــولاي تو خيلي راحت بيــا اين قصّــه تلخـو پــاک کنيم زود ســـر فرصت واســـه نــامه جــوابي نمي خـوام نمي پــــذيرم يــاد اون روزات نيفتي ديگه از دســـت تو سـيرم خــيلي وقـــتا واســــه قــولات روزارو بهونه کـردي ســــــالاي قــــــرناي بعدو از الان نشـــونه کــردي گفتي مـــا بـــــايد بســـازيم از گُلاي رازقي قصـر گفتي اون نيمه تمومه، اون روز پائيزي، اون عصر حـــالا تابســتونه انگار شــــايدم موندي تو پــاييز حواس تـــو پيش من نيس چقَدَر زرد و غم‌انـــگيز نه‌نياز به‌سرزنش‌نيس، برو هرجا که دلت‌خواست دريغ از يــه نــامه خــوب، دريغ از يـه وعده راست جواب خشـــم تـــو دادم هميشــه با مِهر و خنده امّــــا يـــاد گــرفتم اون کس که بَده مي‌شه برنده تـــا همين حالاي حالا پـــاي وعده‌هـات نشستم آخـــرين جمله نـــامه، بــــرو من عهد و شکستم
یکشنبه 30 بهمن 1390 - 10:14:16 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم